ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

سخن گفتن ما مجرّدها از امر مهم، حیانی و شیرین(!) «ازدواج» کمی خطرناک مینماید و ریسک بزرگی بحساب میآید. از دو جهت:

یکی اینکه بشدت ممکن است مورد اتهام قرار بگیریم که.....

و جهت دیگر اینکه چون هیچگاه تأهل را تجربه نکرده ایم (البته با نگاه خوش بینانه) ، ممکن است سوتی های گفتاری ای بدهیم که مورد اتهام دیگری قرار بگیریم که ...

 اما چه میتوان کرد. گاهی باید ریسک کرد:

ملااحمدی
۲۷ آبان ۸۸ ، ۱۷:۱۴ ۳ نظر

یکی از دوستان بزرگواری که از این وبلاگ دیدن کرد، با ملاحظه ی موضوع غالب مطالب که حول مسائل جاری سیاسی بود، برآشفت!

 وی که از قضا به موسوی رأی داده بود و اتفاقاً از خانواده ی «هنرمندان» هم هست، بخاطر روحیه ی لطیفِ هنرمندی ای که داشت(به قول رهبری) ، حوادث چندماهه ی اخیر برایش بس گران تمام شده بود.

پیغام داده بود «خودت را اذیت نکن، دعوای بیهوده ی ما هیچ مشکلی را حل نمیکند. ما هرچه در این پایین بر سرو کله ی خود بکوبیم، سودش را کسانی دیگر میبرند و پولها و قدرت را آن بالا بین خود تقسیم میکنند.» او از دروغ های بسیار مدعیان صداقت و قانون گریزی های مکرّر مدعیان قانون مداری به ستوه آمده بود، این همه برایش غیر قابل تحمل بود و «سیاست بازی» را با «سیاست مداری» اشتباه گرفته بود. فرمایش کرد: «سیاست پدر و مادر ندارد؛ ممکن است در کمال ناباوری ناگهان ببینی ورق برگشته و همه چیز تغییر کرده و تو، چنته ات خالی شده» . از باب خیرخواهی و در کمال صداقت پیشنهاد کرد:«وقت با ارزش خودت را بیهوده بر سر این مسائل هدر مده و عمرَت را صرف این مسائل بی فایده مکن.»

ملااحمدی
۱۱ آبان ۸۸ ، ۱۵:۱۰
بعد از آرامش نسبی تمام جنجال های پس از انتخابات، مدتی است مسأله ی «توهین به بیت امام (ره)» نقل محفل برخی رسانه ها و شخصیت ها شده. از طرفی برخی نخبگان سیاسی نوه ی رهبر کبیر انقلاب، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی را به باد انتقاد میگیرند و از طرف دیگرپس از آن بسیاری از شخصیت ها و رسانه های دیگر این انتقادها را به مثابه ی توهین به بیت و در نتیجه اندیشه های امام راحل و سپس مقابله با انقلاب و تضعیف آن میدانند!

اما دراین میان آنچه لازم است، اینست که به دور از تحلیل های جناحی و منفعت طلبانه به قضاوتی منصفانه بنشینیم و این مسأله را بررسی کنیم.

ملااحمدی
۱۷ مهر ۸۸ ، ۱۷:۵۸ ۱ نظر

اکنون بازمی گردیم به ابتدای بحث ، خداوند دوره غیبت صغری را قرار داد تا مردم آماده ورود به دوره غیبت کبری شوند ، به یقین با همان استدلال دوره ظهور صغری ایی نیز برای آماده شدن مردم جهت درک دوره ظهور کبری لازم است . دوره ای قبل از دوره ظهور اصلی نیاز است تا مردم ولایت پذیری را در آن تمرین کنند و با آمادگی وارد دوره ظهور کبری شوند .

ملااحمدی
۲۳ شهریور ۸۸ ، ۰۵:۵۴ ۱ نظر

نظریه ی «تمایز بنیادین فرهنگی و فکری میان شرق و غرب» که برخی صاحبنظران محقق مطرح کرده اند، گرچه از نگاه عده ای قابل پذیرش نباشد، اما امریست که به تصور بنده در این سریال تا حدودی به تصویر کشیده شده. و آن اینکه قائلان به این دیدگاه معتقدند که همیشه ی تاریخ میان شرق عالَم با جهان غرب از نظر مبانی نظری و فرهنگی تفاوتهای اساسی وجود داشته و ایندو هیچگاه باهم تلاقی نکرده اند.

ملااحمدی
۲۱ شهریور ۸۸ ، ۰۹:۳۸ ۲ نظر
در دوران غیبت که انسانها مستقیماً دسترسی به «حجت خدا» ندارند، تکلیف دین خدا و خداباوران چیست؟ وظائفی که بعهده ی امام بود- بدلیل ختم نبوت – همچنان تا روز قیامت پابرجاست، مصالح غیبت هم هیچیک اقتضا نمیکنند که مردم از حداقل هدایت الهی بی نصیب بمانند. پس در این میان سرانجام این همه انسان که طی قرن ها و بلکه شاید هزاره های متمادی در دوران غیبت می زیند، چه میشود؟! با توجه به حکیم بودن خداوند، آیا پذیرفتنی است که میلیونها و بلکه میلیاردها انسان را به حال خود واگذارد؟! آیا ممکن است پس از گذشت حدود دو قرن از تولد دین «خاتم» و نازل شدن آخرین کتاب آسمانی(باتوجه به اینکه مسلماً این کتاب نیاز به تفسیر و تبیین از سوی یک منبع معصوم دارد،) ناگهان تمام درب ها به حقیقت بسته شده و وراه دین و سعادت مسدود گردد؟!
حال شاید در احکام و امور فردی بتوان گفت که باتوجه به آن توشه ی بجا مانده از امامان معصوم، همان احکام قدیمی که سنت ایشان است را اجرا میکنیم. اما در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی که سابقه ای نداشته و در ظرف زمانی خاصی پیش میآید، نظر دین اسلام چه بوده و تکلیف مسلمانان چیست؟ اگر اینگونه باشد، پس خاتمیت دین اسلام چه میشود؟ آیا میتوان فلسفه ی ختم نبوت را طی این دوران زیر سؤال برد؟!
ملااحمدی
۱۹ شهریور ۸۸ ، ۰۲:۴۸