ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

۲۶ مطلب با موضوع «اسلام همیـشه» ثبت شده است

[ فرایند تأثیرگذاریِ موسیقی بر جانِ انسان از منظرِ علم‌النفس فلسفی ]

منتشرشده در تیرماه 1401 در شماره سیزدهم مجله خردورزی

فایل pdf مقاله

مقدمه

«اى عزیز، بکوش تا صاحب «عزم» و داراى «اراده» شوى، که خداى نخواسته اگر بى‌عزم از این دنیا هجرت کنى، انسانِ صورىِ بی‌مغزى هستى که در آن عالَم به صورت انسان محشور نشوى؛ زیرا که آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرأت بر معاصى کم‏کم انسان را بى‏عزم مى‏کند، و این جوهر شریف را از انسان مى‏رباید. استاد معظّم ما -دام ظلّه- مى‏فرمودند بیشتر از هر چه، گوش‌کردن به تغنّیات سلب اراده و عزم از انسان مى‏کند.»[1]

جمله‌ی پایانیِ عبارت بالا احتمالاً مشهورترین جمله‌ی کتاب «شرح چهل حدیث» امام خمینی (قدّس الله نفسَه الزّکیّة) است. کتابی که ایشان در آن تلاش کردند به معرفیِ دارو اکتفا نکنند و فرایندِ درمانِ رذائل نفسانی و اکتساب اخلاق الهیّه را هم برای مخاطب هموار کنند. شاید اوّلین نکته‌ی کاربردی که ایشان برای طی منازل سلوکی بیان میکنند، ترکِ گوش‌کردن به «تغنّیات» است. منظور از «تغنّی» صدای غنائی و به تعبیر امروزی «موسیقی» است. ایشان در آغازین صفحات کتاب، به نقل از استادشان -آیت‌الله شاه‌آبادی رضوان‌الله‌علیه- گوش‌دادن به موسیقی را موجب «سلب اراده و عزم» از انسان بیان کرده و عجیب‌تر آنکه این عامل، مخرّب‌ترین عامل نسبت به اراده عنوان شده است! طبق بیان ایشان، موسیقی به‌تنهایی این ظرفیت را دارد که باعث سلبِ انسانیّتِ انسان از او شود! چرا که عزم جوهره‌ی انسانیّت است[2] و گوش‌دادن موسیقی همین عزم را در انسان ضعیف میکند!

مگر موسیقی چیست و چه تأثیری در جانِ انسانی دارد که برای کمال او چنین مانع و مخرّب است؟! موسیقی چگونه میتواند عزم و اراده‌ی انسان را ضعیف کند؟ مگر آنانکه اهل موسیقی‌اند، آدم‌های بی‌اراده‌ای هستند؟ و اگر نه، پس آن اراده‌ای که ایشان در این عبارات از آن سخن میگویند، چگونه اراده‌ای است و موسیقی کدام سطح از اراده را تضعیف میکند؟ فرایندِ ضعیف‌سازیِ اراده توسط موسیقی چگونه است؟

در این نوشتار، برای پاسخ به این سؤالات و به طور خاص بررسی «چگونگیِ تضعیف اراده توسط موسیقی» ابتدا نگاهی مختصر به «اراده و عزم» آنچنان که حکیمان متألّه آن را تبیین کرده‌اند و «جوهره‌ی انسانیّت» عنوان شده، از منظر علم‌النفسِ فلسفی خواهم داشت؛ سپس برای بررسی تأثیر موسیقی بر جانِ انسانی، به پاسخ این سؤال می‌پردازم که «موسیقی با کدام ساحتِ وجود انسان ارتباط برقرار میکند؟» و سپس به اراده بازمیگردم و سعی میکنم از خلال تحلیل ارتباطِ آن ساحت با اراده، پاسخی برای مسئله‌ی اصلی نوشتار بیابم.

ملااحمدی
۰۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۴۵

منتشرشده در شماره چهارم مجلّه خردورزی

در این نوشتار تلاش می‌کنیم ابعاد مختلف مسئله‌ی «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» (که در این نوشتار گاه به اختصار با عنوان «فریضتَین» از آن یاد می‌شود) را از منظر آراء الهیاتی و فقهیِ رهبر فرزانه‌ی انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) بازخوانی کنیم. نگرش ایشان -علاوه‌بر جایگاه ممتاز ایشان در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران- از آن‌جهت برای ما مهمّ است که – به‌مثابه یک «فیلسوفِ حکمت عملی» در موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی بر پایه‌ی اسلام‌شناسی خویش ایده‌پردازی و نظرورزی کرده‌اند و ما برای ترسیم آینده‌ی روشن، به آراء چنین اندیشمندی نیاز داریم.

 

عناوین مطالب:

  • جهان اجتماعیِ معنابخش
  • در زنجیره‌ی تمدّن نوین اسلامی
  • مدیریّت توحیدی جامعه
  • هندسه‌ی تحقّق
  1. حفظ انسجام اجتماعی
  2. محبّت و شفقت
  3. رعایت مراتب
  4. استقامت و تکرار
  5. قانون‌مداری
  6. اولویّتِ سلطه‌ی أشرار
  • آیا «حجاب» در اولویّت است؟
  • تصریحات رهبری
  • «مسئله‌ی حجاب» در گذرِ زمان
  • «حرام سیاسی» در جهتِ سلطه‌ی أشرار

ملااحمدی
۲۳ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۱۸

مقایسه‌ای تطبیقی میان آراء دکتر سروش و آیت‌الله مصباح یزدی (ره)

در تحلیل ابعاد قیام عاشورا

 

 

منتشرشده در شماره چهاردهمِ مجلّه‌ی تخصّصی «خردورزی»

دانلود فایل مقاله

.... «واقعه‌ی عاشورا» یکی از نقاط تقاطع این دو رویکرد فکری بود. این واقعه نه صرفاً یک ماجرای تاریخی، بلکه از منظرهای مختلف کلامی، اندیشه‌ی سیاسی و معرفت‌شناختی حاوی بصیرت‌های عمیقی برای متفکران مسلمان بوده و سرنوشت بسیاری از اندیشه‌ها را میتوان در تحلیل این واقعه به نظاره نشست؛ لذا از اهمّیت ویژه‌ای برخوردار است. در این تقاطع، دکتر سروش متأثر از اندیشه‌های فیلسوفان مدرن، حامل نگرشی منوّرالفکرانه و متفاوت از سنّت شیعی نسبت به این ماجرا بود و آیت‌الله مصباح یزدی (ره) نیز در امتداد سنّت الهیات شیعی، گاه‌گاه در آثار گفتاری یا نوشتاری‌‌شان نکاتی را بیان می‌کردند که -گرچه بدون تصریح، اما- با قدری صرافت میشد فهمید که در پاسخ به آن نگرش مطرح شده است. به همین دلیل پیگیری اندیشه‌های این دو متفکر میتواند نمونه‌ای از تقابل جریان منوّرالفکری و سنّت اسلامی در یک عرصه‌ی خاص را به نمایش بگذارد.

در این نوشتار سعی می‌کنم با بازخوانیِ دیدگاه‌های دکتر سروش در تحلیل واقعه‌ی عاشورا (در ابعاد مختلفش) و سپس مروری اجمالی بر مواجهه‌ی آیت‌الله مصباح یزدی (ره) با آنها، تقریری از این تقابل ارائه دهم. برای این غرض لازم است دیدگاه‌های هر دو اندیشمند همدلانه و به‌دور از تعصّب فهم و تقریر شود. البته اینکه دکتر سروش هیچ اثر مکتوبِ منسجمی درباره‌ی این موضوع ندارد و تمام دیدگاه‌هایش در قالب سخنرانی‌های پراکنده و مناسبتی مطرح شده، مقداری فهم منسجم و نظام‌وار اندیشه‌هایش در این موضوع را مشکل میکند و امکان ارجاع‌دهی را نیز با مشکل مواجه کرده است؛ اما راقم این سطور به عنوان ناظر سوّم در این تحقیق، سعی میکند آنچه که از تصریحات شفاهی ایشان برداشت کرده‌ را با رعایت اخلاق پژوهش و تقیّد به امانت در توصیف، تقریر کند.

ملااحمدی
۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۰۶

اشاره

این یادداشت را برای مخاطبِ دانشجوی نه‌چندان آشنا به قیام عاشورا نوشته‌ام. (دریافت نسخه‌ی اصلی نشریه دانشجویی)

شاید بتوان کتاب‌های بهتری را هم نام برد؛ اما برای اینکه یک چارچوب و ساختار منسجم از این واقعۀ بزرگ پیدا کنیم، اینها احتمالاً بهترین گزینه‌ها هستند. به دلیل چندبُعدی بودنِ قیام عاشورا، کتاب‌ها را ذیل شش سرفصل کلّی معرفی کرده‌ام:

 

  1. فقهِ عاشورایی
  2. تاریخ و مقتل
  3. دین‌شناسیِ عاشورایی
  4. ابعاد معرفتی و ملکوتی عاشورا
  5. عاشورا به‌مثابه راهِ سلوک الی الله
  6. ابعاد اجتماعی و سیاسی قیام عاشورا

ملااحمدی
۲۷ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۲۷

اشاره

زیستِ مجازی، که برآیندِ درهم‌تنیدگیِ زندگی روزمره‌مان با فضای مجازی است، بدون اینکه خودمان حواسمان باشد، نوعی معنویّتِ قلّابی برایمان به ارمغان آورده است! در این مقاله سعی کرده‌ام بعضی ویژگیهای این معنویّت مصنوعی را از منظر حکمت اسلامی بازخوانی کرده و راه‌های فرارَوی از آن به سمت یک معنویّتِ حقیقی را  -باز از منظر حکمت الهی- بیان کنم.

این مقاله در شماره دوازدهمِ مجله‌ی تخصصی «خردورزی» چاپ و منتشر شده است. فایل pdf مجله را از طریق این پیوند دریافت نمایید.  فایل pdf خود مقاله را هم میتوانید از طریق این پیوند دریافت فرمایید. همچنین متن کامل این مقاله را در قسمت «ادامه مطلب» قرار داده ام.

 

ملااحمدی
۰۶ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۲۱

(یادداشتی که به مناسبت رحلت غم‌بارِ حضرت آیت‌الله علامه حسن‌زاده آملی (رضوان‌الله‌علیه) برای سایت فکرت نوشته شد.)

 

«قسم به جان خودم، آن کس که فهم مطالب «تمهید القواعد» و «شرح قیصری بر فصوص الحکم» و «مصباح الانس» و «اشارات و تنبیهات» و «شفاء» و «اسفار» و «فتوحات مکّیه» روزی‌اش نشده، فهم تفسیرِ أنفُسیِ آیات قرآن و جوامع روایی روزی‌اش نمی‌شود.»

 

این عبارت از حضرت آیت‌الله علامه حسن‌زاده آملی (قدَّسَ الله نفسَهُ الزّکیّه) را چه‌بسا بتوان گویاترین سخن ایشان دانست که در آن از پروژه‌ی علمی و دغدغه‌ی سلوکیِ سالیان‌شان سخن گفته‌اند. همانطور که دوست قدیمی و هم‌گام سلوکی ایشان حضرت آیت‌الله جوادی آملی آن مرد بزرگ را «جامع عقل نظر و عقل عمل» معرفی نمود، می‌توان آن نقطه‌ی محوری که عمده‌ی آثار مهمّ ایشان در حولش شکل گرفته و نصایح سلوکی‌شان نیز معطوف به آن بیان شده را «تفسیرِ أنفسیِ آیاتِ کتاب تکوین و تدوین الهی» دانست. از این رو ایشان را -به لحاظ آثارشان- می‌توان مصداق تامّ «حکیمِ معرفت نفس» دانست. اهمّیت این عنوان زمانی نمایان می‌شود که احادیث کثیری که با مضمون «مَن عرَف نفسَه فقَد عرَفَ ربَّه» وارد شده‌اند و همچنین جایگاه ویژۀ «رؤیت آیات أنفُسیِ حقتعالی» که روش خاصّ اولیاء الهی در سلوک توحیدی است را مورد  توجّه قرار دهیم.

ملااحمدی
۰۵ آبان ۰۰ ، ۱۶:۵۸

نقدی بر کتاب «به‌سوی الهیات غیرمتافیزیکی» دکتر علی زاهد

منتشرشده در نشریه‌ی رسائل ؛ شماره هشتم

فایل pdf اصل مقاله

اشاره:

کتاب «به‌سوی الهیات غیرمتافیزیکی» حامل ایده‌ای بدیع برای طرح الهیاتی نو است. دکتر علی زاهد در این کتاب کوشیده است تا با رویکردی پدیدارشناسانه و در پرتو دیدگاه‌های فلسفی کارل یاسپرس و مارتین هایدگر با محوریت نگرش اگزیستانسیالیستی به وجود، دیدگاه‌های خویش را در اندیشه‌های ایشان به‌گونه‌ای پیگیری کرده و بپروراند که در آخر، امکان هم‌سخنی آنها با برهان صدیقین علامه طباطبایی(ره) فراهم آید و از این رهگذر، بتوان طرحی نو برای الهیات غیرمتافیزیکی درانداخت.

 

 

آنچه در ادامه می‌آید، بررسی و نقد پاره‌ای از مسائل و مبانی مطروحه در این کتاب است. در این مقال فارغ از همه برجستگی‌ها و نقاط مثبت این کتاب، روشن می‌شود که این اثر اولاً فاقد انسجام درونی بوده و ثانیاً بیش از آنکه یک «پژوهش تطبیقی» باشد، محصول تلفیق و «التقاط» غیرنظام‌مند چند اندیشه فلسفی با یکدیگر است.

 

ملااحمدی
۰۴ تیر ۰۰ ، ۲۳:۲۶

معرّفی و نقد کتاب «مسئله‌ی علم در ایران»

اثر دکتر موسی اکرمی

[منتشرشده در فصلنامه‌ی تخصّصی علوم انسانیِ اسلامیِ صدرا ؛ شماره 24 ]

فایل pdf یادداشت

اشاره

پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با انتشار سری کتاب‌های «تأملات صاحب‌نظران ایرانی در باب آموزش عالی» به‌دنبال آنست که ایده‌ها و دیدگاه‌های صاحب‌نظران ایرانی که پیشتر در قالب مقاله، یادداشت و مصاحبه منتشر شده اند را در مجموعه‌ای گردآوری کند تا بستری برای توسعه گفتگوی انتقادی اندیشمندان فراهم شود.

کتاب «مسئله علم در ایران» یکی از منتشرات این مجموعه است که مجموعه یادداشت‌ها و مصاحبه‌های «موسی اکرمی» از اساتید صاحب‌نام فلسفه را در خود جای داده است. ایشان در این کتاب با طرح مسائل بنیادین در ساحت تاریخ علم، فلسفۀ علم و پاره‌ای از موضوعات مربوط به آموزش عالی، به تحلیل وضعیت موجود پرداخته است.  آنچه در ادامه می‌آید، مروری اجمالی بر عناوین مطالب کتاب به‌همراه نگاهی نقادانه به پاره‌ای از رویکردهای نویسنده در این کتاب می‌باشد:

 

ملااحمدی
۱۸ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۰۲

🔹 اینجا همه‌چیز در عین عادی‌بودن، شگرف است!... مردمانی از سراسر عالَم در یک نقطه جمع شده‌اند که تنها اشتراکشان، جاذبهٔ مغناطیس «حُبّ الحسین(ع)» است و به‌همین سبب، باشکوه‌ترین فضایل انسانی را به نمایش گذاشته‌اند:

🔸 میزبانانی که در طول سال، نیمی از درآمد زندگی‌شان را پس‌انداز می‌کنند تا در عرض ده روز، با افتخار و مباهات آن‌را برای زائران و میهمانانی که محبّ حسین‌اند، خرج کنند. به خواهش و التماس از زوّار درخواست می‌کنند تا شبی را نزد آنان افتخار میهمانی دهند و بعد تمام همت‌شان را خالصانه بذل میکنند تا سفره‌ای رنگین و پربار پهن کنند‌. اما خدا نکند که شب رسیده باشد و خانواده‌ای بدون میهمان مانده‌باشد؛ اوج استیصال و اضطراب را در چهرهٔ مرد خانه می‌بینی؛ که انگار از غنیمتی بس‌گران بی‌نصیب مانده است!...

🔹 مهربانانه‌ترین و شکوهمندترین فضایل اخلاقی را در مسیر حرکت به‌سمت مرکز این جهان خاکی -کربلا- می‌توانی ببینی. اینجا حقیقتاً همه با هم برادرند، به یاری هم سبقت می‌گیرند، بارِ یکدیگر را به دوش می‌کشند، آسایش خود را فدای آسایش دیگری می‌کنند، زبان یکدیگر را نمیدانند اما وقتی باهم چشم‌درچشم میشوند، با لبخندی سرشار از محبت از کنار هم رد میشوند. و بسیار زیبایی‌های دیگر که تا نباشی، حسِ نابِ درک آنها را نخواهی چشید.

🔹 اینجا هیچ قانونی وضع نشده است. همه‌چیز برمحور #محبت در گردش است. ‏تمام آنچه اندیشمندان تاریخ در باب #آرمانشهر ترسیم کرده اند، در این مسیر به‌گونه‌ای جلوه‌گر شده است. هیچ نزاع و کشمکشی بر سر منافع شخصی رخ ‌نمیدهد، اصلا «نفع» در اینجا معنای دیگری می‌یابد و همه دغدغهٔ آن حقیقت را دارند‌. حقیقتی که هرچه «من» کمتر باشد، بیشتر و عمیق‌تر درک میشود.

🔻 آری؛ حالا در این میان ممکن است به اقتضای طبیعتِ بشریِ افراد، گهگاه اشتباهات و خطاهایی هم در گوشه‌وکنار رخ دهد. اما برای آنان‌که چشمشان را به آن‌همه زیبایی و شکوه بسته‌اند و فقط این اندک نازیبایی‌ها را می‌بینند، فقط یک نصیحت می‌تواند رهگشا باشد:

همچون مگسان روی پلیدی منشین!
زنبورِ عسل باش انیسِ گل باش

 

 

ملااحمدی
۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۵:۳۰

1

آمار فراوانی مدرک داوطلبین انتخابات مجلس شورای اسلامی که منتشر شد، با نگاه یک تحصیل کرده ی حوزه علمیه، آمار کسانیکه با مدرک حوزوی اقدام به ثبت نام کرده بودند توجهم را جلب کرد: «6 درصد»

وظیفۀ مجلس، قانونگذاری است و این یعنی کسانی که به کرسی هایش تکیه میزنند، باید دارای سطح مطلوبی از اطلاعات و قدرت تحلیل برای قانونگذاری باشند. قانونگذاری برای هرآنچه که مربوط به امور جاری و راهبردی کشور است. از آن دسته قوانینی که به امور فنی و مهندسی و تکنولوژیک مربوط میشود که بگذریم، حداقل 50 درصد قوانینی که مجلس شورای اسلامی با آنها سروکار دارد، از سنخ مسائلی هستند که علوم انسانی با آنها سروکار دارند.


2

مسلّماً یکی از ارکان اسلامیت نظام، قوانین کشور است که مسیر حرکت نظام را تعیین میکنند. بنابراین آنچه لحاظ کردنش در وضع قوانین لازم است، اسلامی بودن قانون است. اسلامی بودن دو معنا دارد: یک وقت میگوییم «این قانون در تضاد با آموزه های اسلام نیست.» اما یک وقت میگوییم «این قانون برآمده از منظومه فکری اسلام است.» تفاوت این دو گزاره، خود به اندازه یک مقالۀ پژوهشی سخن دارد. اما در مثال، چیزی است شبیه تفاوت کیفیت آب شُرب لوله‌کشی ِ درون شهری (که پس از کلی تصفیه و اضافه کردن کلر و... بازآوری میشود) با آب ِ زلال ِ برآمده از چشمه ای از دلِ کوه ِ سبلان است. که یکی فقط گذران زندگی است و تأمین نیازهای ضروری و حداقلی زندگی ، و دیگری علاوه بر نیازهای ضروری، هرآنچه از املاح معدنی که لازم است را برای بدن تأمین میکند. پس از گذشت حدود چهاردهه از انقلاب اسلامی، هرآنچه از قوانین در مجلس شورای اسلامی تصویب میشود، غالباً (اگر نگوییم همه) از سنخ آن قوانینی هستند که «در تضادّ با آموزه های اسلام نیستند» یعنی تا امروز معمولاً کار مجلس شورای اسلامی ما ، بیشتر شبیه «أکل میته» بوده است!... درحالیکه آنچه برای جامعه سازی و حرکت به سمت تمدن اسلامی نیاز داریم، قوانینی هستند که «برآمده از منظومه فکری اسلام» باشند.


3

کسی میتواند قوانین برآمده از منظومه فکری اسلام را وضع کند که ابتدا منظومه فکری اسلام را خوب شناخته باشد. و این یعنی شناختی جامع، کامل و همه‌جانبه نسبت به اسلام. و این یعنی تقریباً در حد «اجتهاد» نسبت به دین شناخت پیدا کرده باشد. نتیجۀ منطقی این سخن آنست که ما در شرایط ایده‌آل نیازمند این هستیم که تعداد قابل توجهی «مجتهد» به مجلس راه پیدا کنند.

تا زمانیکه تعداد قابل توجهی از تحصیلکرده های سطح عالی حوزه به مجلس شورای اسلامی راه پیدا نکرده باشند، بستر لازم برای انتقال معضلات، مسأله ها و مشکلات کشور به متن حوزه های علمیه فراهم نمیشود و تا زمانیکه این اتفاق نیفتد، هیچگاه در متن حوزه های علمیه انگیزه لازم برای ورود به حوزه های جدید مطالعاتی پیدا نمیشود.


4

این عدد بسیار کم ِ داوطلبین ورود به مجلس، میتواند نشان از در عمل سکولار بودن ِ تحصیلکرده های حوزه های علمیه باشد، میتواند نشان از دغدغه نداشتن اساتید و بزرگان حوزوی نسبت به مسائل جاری کشور باشد (که باعث میشود نسبت به ترغیب شاگردانشان به ورود در این عرصه ها کوتاهی کنند)، میتواند نشان از این باشد که مشکلات و معضلات جاری قانونی ِ کشور آنگونه که باید به متن حوزه راه پیدا نکرده و اندیشمندان حوزوی را به چالش نکشیده است، میتواند نشان از آن باشد که اعتماد به نفس لازم برای ورود به این عرصه ها در میان حوزویان ایجاد نشده باشد، میتواند نشان از این باشد اساساً نیاز ورود به این عرصه در میان حوزویان مطرح نشده است؛ و میتواند نشان از آن باشد که در بدترین احتمال (و البته کمی واقع‌بینانه) اصلاً ورود به این عرصه برای عموم حوزویان چندان صورت خوب و مطلوبی نداشته باشد و بعضاً از ترس فضای عمومی حاکم، چنین جرأتی پیدا نکنند!... همچنین میتواند محصول مجموعه ای از این دلایل باشد.

 هرچه که باشد، لازم است از طرف عموم دل‌سپردگان به نظام اسلامی و همچنین در سطح کلان از جانب مسؤولان و متنفّذان کشور، این موضوع به طور جدی به عنوان یک «مطالبۀ جدی» برای عموم حوزویان و تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران برنامه های حوزوی مطرح شود.

 

ملااحمدی
۰۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۹