ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

به یاد دارم اوائل که در مراسم های امامزاده علی اکبر چیذر (رزمندگان شمیرانات) شرکت میکردم ، گاهی جمعیت شرکت کننده آنقدر کم بود که حسینیه ی اصلی ِ امامزاده یعنی محل اصلی مراسم تا نیمه هم پُر نمیشد! اما حالا بعد از گذشت سالها خداروشکر با مدیریت و نوکری خوبی که حاج محمود کریمی (که به حق میتوان عنوان پرافتخار «مداح» را برای او برگزید) داشته ، حسینیه که هیچ، دیگر در عادی ترین حالت، حیاط امامزاده هم مملوّ از جمعیت میشود و گاهی هم خیابان و...

این سالهای اخیر اما ، هرساله منتظر یک ابداع در سبک و روش سینه زنی بوده ایم.  واقعا هم این مداح به خوبی توانسته با خلاقیت خوبی که داشته ، ابداعات نو و تازه ای در سبک ها داشته باشد. سبک هایی که از طرفی هم در شأن مجالس اهلبیت علیهم السلام بوده است و هم اینکه آنچنان قابلیت داشته اند که توانسته مخاطب جوان ِ تنوع پسند را با خود همراه کند.

اما امسال ، با ابداعی که داشته اند حقیقتاً توانستند ما را غافلگیر کنند! آنچنان که اولین بار وقتی با آن روبرو شدم، برای لحظاتی فقط بی حرکت ایستادم و بُهت زده شروع کردم اطراف را نظاره کنم! در میانه ی سینه زنی که مداح «واحد» میخواند و این، حلقه ی واسط میان سبک «سنگین» و «شور» است، ناگهان دمّام ( نوعی طبل سنتی ایرانی[1] ) و سنج همراه با مداح شروع میکند به تولید کردن صدایی که شیوه ی عزاداری ِ مردم مناطق جنوبی کشور را برای انسان تداعی میکند. این نوا در کنار همراهیِ هم آهنگی که سینه زن با مداح و دمّامه زن دارد ، و ترکیب همه ی اینها با هم ، طنینی زیبا و هنرمندانه و دلنشین ایجاد میکنند که هم ذکر اباعبدالله علیه السلام و عزاداری ایشان است و هم زیبا و هنرمندانه . نکته ی مهم در اینجا ، همراهی خوبی است که سینه زنانِ عزادار با مداح و دمّامه زن دارند. قبلا با دوستان مزاح میکردم و میگفتم که میتوان این مجلس را بلاتشبیه، یک سمفونی ِ دو سه هزار نفره دانست! ازبس که مستمعین هماهنگی دارد. حالا که دیگر سخنی نمیماند!... گاهی با خودم فکر میکنم میتوان حاصل این مراسم را مصداقی برای «هنر اسلامی» دانست!

اینها همه در جای خود قابل ستایش اند. اما چه بهتر که از منظری دیگر و کمی عمیق تر به این موضوع بنگریم:

1.                تا به حال معمولا اینگونه بوده و همچنان هم غالبا اینگونه است که هیأت ها و مراسم های عزاداری در ایام محرم و طی سالیان متمادی سبک ها و شیوه های نو برای سینه زنی و... ابداع نمیکنند و همواره با یک طیف سبک ها و روش های غالباً سنتی به سینه زنی میپردازند. اما امروزه برخی هیأت ها و مادحین هستند که سعی دارند با ابداع شیوه های نو، هم عزاداری کرده باشند و هم اینکه جوانان را به این سمت جذب کنند. اما متأسفانه غالباً با توجیه غیر قابل پذیرش هدف، به کارهایی تمسک کرده اند که نه تنها تعظیم شعائر اهل بیت علیهم السلام (یعنی یکی از مهمترین فلسفه های عزاداری) نبوده و نیست، بلکه چه بسیار مواردی که این مداح های تازه به دوران رسیده، نعوذبالله باعث وهن مجالس عزای اهلبیت علیهم السلام شده اند! اما در این میان، حاج محمود کریمی از مداح هایی است که خوشبختانه به این آسیب دچار نشده و توانسته است در عین نوآوری در شیوه و سبک ها ، شأن این مجالس را نیز رعایت کرده و در چهارچوب لازم برای عزاداری قدم بردارند.

 اینکه یک سبک و شیوه ی عزاداری سنتی باشد، به خودی ِ خود دلیل بر خوب بودن و امتیاز داشتنش نیست. بلکه چه بسا برخی برعکس آن را ادعا کنند. اما با کمی دقت روشن میشود که این تغییر شکل در عزاداری که کم کم درحال گسترش در هیئات هم هست ، نشان از یک واقعیت نه چندان خوشایند دارد و آن اینکه عزادارانِ پیگیرِ این مجالس (که عمدتاً جوانان هستند) بیش از اینکه به محتوای اشعار و مداحی ها و مرثیه ها توجه داشته باشند، به شکل و قالب و ظاهر توجه و میل پیدا میکنند. و این تغییر ذائقه یعنی بیش از اینکه محتوا محور باشند، سطحی نگر و شکل محور خواهند بود. قطعاً نمیتوان ارزش والای اینگونه عزاداری ها را انکار کرد، اما این هم مسلّم است که چنین عزاداری هایی دیگر ثمره ی معرفتی و محتوائی ِ لازم را نخواهد داشت و این نتیجه ی طبیعی را خواهد داشت که یکی از فلسفه های اصلی ِ عزاداری یعنی «ارتقاء معرفت و ایمان دینی» آنگونه که شایسته است رخ نخواهد داد.


2.          
این تغییر شکل شیوه ی عزاداریِ  برخی هیئات و بالتبع تغییر ذائقه به این دلیل رخ داده که مادحین میخواهند جوانِ تنوع طلب ِ قرن ِ بیست و یکی را به سمت مجالس عزا سوق دهند. هدف حقیقتاً مقدس است. وسیله هم در بسیاری موارد میتواند صحیح باشد – البته نه مقدس!- اما از دیگر سو به این نکته هم باید توجه کنیم که این هیئات و مداح ها هستند که میبایست عزاداران را با خود همراه کرده و به سمت معارف دین هدایت کنند، نه  اینکه با تغییر ذائقه ی نسل ها ، ما هم سعی کنیم دنبال روی زمانه باشیم. چه ، که این آسیبی بود که منورالفکران ِ مبتلا به تناقض یک بام و دو هوای دین و مدرنیته به آن دچار شدند!


3.
           
این شیوه را میتوان به دلیل انتسابش به مناطق جنوبی کشور  از شیوه های سنتی ِ عزاداری در بین مردم ایران دانست و از همین جهت میتوان ادعا کرد که در چهارچوب لازم (شیوه ی مرسوم در هر قوم) برای عزاداری وجود دارد ، اما باید توجه کرد که این شیوه در میان قوم خاصی از مردم ایران یعنی مناطق جنوب کشور از رسوم قدیمیِ عزاداری است و در دیگر مناطق کشور بخصوص نواحیِ مرکزی و بالاخص شهرهایی مثل تهران نه تنها شیوه ی عزاداری را در ذهن شنونده تداعی نمیکند، بلکه در بین اهالی این شهرها، به دلیل نو بودن و سابقه نداشتن ،بیشتر شبیه به هرچیزی غیر از عزاداری است! این موضوع را میتوان در همان جلساتی چنین موسیقی هایی تولید میشد ، مشاهده کرد. به عنوان یک حاضر در جلسات این هیأت که شاهد جوّ حاکم بر آن بوده است عرض میکنم که حالت ِ به وَجد آمدن سینه زنان حاضر در مراسم ، آنچنان نبود که شایسته ی مجلس اهلبیت عصمت علیهم السلام باشد. پس چه بهتر که در انتخاب سبک ها و روش ها، کمی بیشتر دقت شود.



4.
           با حفظ مطالب گذشته حالا میتوانم بگویم که چندان لزومی ندارد هرساله حتماً یک روش جدید در سینه زنی و سبک و... ابداع شود. آنچه مهم است اینکه اقامه ی عزای اباعبدالله علیه السلام شود و اینکه به کدامین سبک و کدامین روش باشد ، نباید در درجه ی اهمیت بیشتری قرار گیرد. این چیزیست که با وجود سعی زیادی که حاج محمود کریمی در جلسات داشته اند، تصور میکنم متأسفانه خلافش در این هیأت در جریان است و این سیر آرام آرام در حال گسترش میباشد!... آنانکه تفاوت سالهای گذشته با امسال ِ این هیأت را درک کرده و کمی از  فضای فعلی ِ مراسم بیرون آمده اند ، به سادگی تصدیق میکنند که متأسفانه این سینه زنی ها دیگر آن حُزن و نورانیّتی که مراسم ذکر و عزای اهلبیت علیهم السلام باید داشته باشد را ندارند!...




[1]  ) نوعی طبل سنتی ایران که متعلق به منطقه ی اهواز است ، برخلاف طبل های مرسوم امروزی، طول استوانه اش در برابر مساحت دایره بیشتر است، محل ضربه زدنش از پوست برّه ساخته شده است و به گردن آویزان میشود. نمونه اش را میتوان در این و این تصویر مشاهده کرد.

۹۱/۰۹/۱۶
ملااحمدی

منورالفکری

نظرات  (۲)

خیلی خوب و زیبا نوشتی. احسنت
ضمنا لینک این مطلب برای محمدصمیمی و محمود کریمی ارسال شد
سلام
بله ، دقیقا منم مبهوت شدم ، خیلی تکونش زیاد هست.