ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

مصاف عقل و عشق

۴ ارديبهشت ۹۴ ۰۱ ۱۳

عقل چیست و عشق کدام است؟ این دو چگونه ارتباطی با هم دارند؟ پس از گذشت از همه ی فراز و نشیب های دینی و فلسفی و عرفانی، باید بین عشق حقیقی و عشق مجازی فرق گذاشت. درباره تفاوت عشق حقیقی و عشق مجازی قبلا اندکی سخن گفته ام. اینجا

عقل در مصاف عشق حقیقی زانو می زند و سر به «تسلیم» فرود می آورد. عقل آنگاه که به اوج میرسد و به عشق می رسد، خادم عشق می شود. عشق می گوید خودت را با من همراه کن. و عقل تلاش می کند عشق را بفهمد. حتی اگر نتواند، از نقص اوست که بال هایش به اوج عشق نرسیده. عقل می داند که تا حدی قدرت پرواز دارد و بیش از آن را یارای همراهی با عشق نیست؛ چه، که «قاب قوسین أو أدنی» است...


اما در مصاف عشق مجازی، اگر عقل و عشق با هم همراه و همکلام باشند، این حال، بهترین و آسوده ترین حالت قابل تصور برای هردو است. هم برای عقل و هم برای قلب. هر دو آرام هستند و هیچ اضطرابی ندارند. وقتی عقل و عشق هم‌مسیر باشند، با کمک یکدیگر، حتی جان‌فرساترین سختی های فراق را به اشتیاق وصل آسان می کنند.

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست

گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر

 

اما امان از وقتی که عقل و عشق هر یک حرف خود را بزنند و بخواهند راه خود را بروند؛ دو راه کاملا مخالف!...

در بهترین شرایط، در این حال عاشق به حالاتی دچار می شود که دیگران او را یا مبتلا به جنون می دانند ، یا در تلاطم تناقض های رفتاری، یا در تذبذب می بینندش یا...

در این حال، عاشق ِ عاقل باید از انگشت های اتهام این و آن هراس نداشته باشد و خوب مراقب باشد که قدم های عاشقانه اش را با قدم های عاقلانه اش خلط نکند!

خوب حواسش باشد که هر قدم، دستور عقل است یا عشق! حتی ممکن است یک قدم ترکیبی از عقل و عشق باشد!

اما در هر حال ، مهم اینست که تکلیف خودش را با عقل خودش و با عشق خودش معلوم کرده و می داند چه میکند و باید چه کند و چرا چنین می کند. این روشن بودن تکلیف، از هر چیزی مهم تر است.

 

یک نکته ی مهم دیگر هم هست: در مصاف میان عقل و عشق مجازی، این عشق است که باید در مقابل عقل زانو بزند و سر به «تسلیم» فرود آورد. چرا که عقل –اگر واقعاً عاقلانه بیندیشد و به نتیجه برسد- در مسیر نظام عادلانه ی خلقت حرکت می کند. نکته ای که قبلا درباره ی منطقی بودن گفته بودم...

پس عاشق، اگر می خواهد مطابق نظام عادلانه و حکیمانه ی خلقت سلوک کند، باید مرد میدان ِ پیکار با عشق خودش باشد!...

و کیست که نداند این نبرد چقدر مردافکن است و جان‌فرسا...

 

ربّنا أفرِغ عَلینا صبراً....

إنّ الّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهندیَنَّهُم سُبُلَنا ...


پ.ن: این عشق مجازی که گفتم در مقابل عقل زانو می زند، از نوع غیرعارفانه اش منظورم بود. وگرنه عشق ِ مجازی ِ عارفانه اگر یافت شود، در حکم عشق حقیقی است که عقل باید در مقابلش زانو بزند. در همان پست تفاوت این دو را گفته ام.


مطالب مرتبط:

منطقی بودن

عشق همسرانه

۹۴/۰۲/۰۴