حکایت ، حکایت آزادی است!...
حکایت آزادی بیان که وقتی نباشد ، آزادی اندیشه هم نخواهدبود!...
حکایت، حکایت ِ مقایسه ی ایران اسلامی با حکومت های فعلی در سراسر جهان نیست ؛ که اگر باشد، هیچیک از آنها به پای ایران اسلامیمان هم نمیرسند... در آزادی روح و اندیشه و شرافت و ...
حکایت ، حکایت جامعه ای است که کم کم دارد مرکزیت تمدن بزرگ اسلامی را به عهده میگیرد!... حکایت مسؤولیت بزرگیست که این جامعه و این کشور برگردنش هست. حکایت آن چیزیست که شایسته ی ایران اسلامی است.
حکایت آزادی ، نه آن آزادی ایکه روشنفکران دین گریز غربی قرن ها سنگش را بر سینه زدند و حالا پس از آنهمه ، جز حیوانیت در عرصه ی فردی و اجتماعی، و جز خفقان و سانسوریسم حرفه ای در عرصه ی سیاسی و رسانه ای هیچ چیز برایشان نمانده!... حکایت لیبرالیسم نیست، که جز حیوانیت ، هیچ در پس ندارد!...
حکایت مدینه ی فاضله ی نبوی است. آن مدینه فاضله ای که در قرآن حکیم، شد یک جامعه ی مثال زدنی! همان مدینه ایکه...