ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

آدم ها چقدر با هم فرق دارند!...

یکی در جامعه و تمدنی که مظاهر حیوانیت را به اتمام رسانده بزرگ شده و .... ناگهان از حضیض ذلت به اوج عزت مرسد: به اصل خویش بازمیگردد، خودش را به ولایت أمیرالمؤمنین علیه السلام می سپارد و نام مقدس «علی» را برای خود بر میگزیند...

ویکی هم از مرکز تشیع فرار میکند آنطرف، به اصل خویش پشت کرده و مراتب سقوط به درجه ی «بل هم أضلّ» را به سرعت طی کرده و در کوتاه ترین زمان ممکن تمام حیوانیت خود را رو میکند!...


پ.ن:دو حکایت جدا از هم و نزدیک به هم «گلشیفته فراهانی» و «علی استون» برایم خیلی جالب بود!

۹۰/۱۱/۲۹
ملااحمدی