ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

منتشرشده در شبکه اجتهاد

چندسالی‌ است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افرادِ حوزوی مواجهیم که تفاوت‌های جوهری با اظهارنظرهای فقهیِ پیش از این دوران دارد. مهم‌ترین ویژگی این نوع فقاهت – که البته با تسامح آن را گونه‌ای فقاهت می‌نامیم- چهار مشخّصه است:

  1. انتخاب موضوع

افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شد‌ه‌اند، عموماً گرایش فکری‌شان به سمت جریان منوّرالفکری است که دغدغه‌ی اصلی‌اش «سکولاریزاسیون و عرفی‌سازیِ دین در جامعه‌ی ایران» است‌. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست می‌گذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیستِ مدرن هستند و منجر به عرفی‌سازیِ دین می‌شوند. موضوعاتی مانند: حدود شرعی حجاب، جواز همجنس‌بازی، طهارت و نجاست سگ و...!

 

  1. روش‌شناسیِ علمی

معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعّالیت می‌کنند، از عمق علمیِ بسیار کمی برخوردارند و نسبت به بهره‌مندی از فرایندهای فقهی و اصولی نه‌تنها تبحّر ندارند، بلکه به‌شدّت ضعیف هستند؛ – لااقل اینکه وقتی در این حیطه ورود می‌کنند، استدلال‌های فقهی‌شان اینچنین ضعیف می‌شود- امّا این ضعف را با قوّتی که در زمینه‌ی «اطلاعات فقهی» جبران می‌کنند. این قوّت را چنان پررنگ برجسته می‌کنند و آراء فقهاء و روایات و گزاره‌های تاریخی را بگونه‌ای کنار هم می‌چینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهمّ پِی نمی‌برَد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات می‌شوند.

 

  1. انتخاب مخاطب

مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعه‌ی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند.

اگر کسی دغدغه‌ی علمی داشته باشد و فعّالیتش حقیقتاً بر محور «حجّیت» شکل گرفته باشد و بخواهد در سنّت علمی اثرگذار باشد، نه‌تنها مخاطب اوّلیه‌اش حوزویان هستند، بلکه از طرح اختلافات درون‌علمی – که در میان فقهاء در همیشه‌ی تاریخ امری طبیعی و لازم بوده است- بیرون از فضای علمی به‌شدّت احتراز دارد؛ تا نکند باورهای دینیِ یک‌نفر یا اعتماد مخاطبی نسبت به فقهاء و مراجع تقلید متزلزل شود و نتیجه‌ی خسارت‌بارش در روز قیامت وبال او گردد.

‌امّا فعّالان عرصه‌ی فقاهت ژورنالیستی دقیقاً برعکس عمل می‌کنند؛ مخاطبین اصلی‌شان نه جامعه‌ی علمی (حوزوی) بلکه عموم مردم هستند و در محتوایی که انتشار می‌دهند همواره طوری سخن می‌گویند که باورِ مخاطبِ ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل می‌شود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدیّنِ شخصی، سلیقه‌ای و گزینشی» سوق پیدا می‌کند.

 

  1. ادبیات ارائه

اظهارنظرهای خاصّ و شاذّ فقهی معمولاً متّکی به ارائه‌ی ادلّه‌ی فقهی – مشتمل بر بهره‌مندیِ روش‌مند از اصطلاحاتِ رایج در دانش‌های پیرامونی همچون اصول و رجال و درایه و…- است و لذا محتوایی کاملاً پژوهشی است؛ که عموم مردم (کم‌آگاهان از دانش فقه) توان فهم درست این متون و سنجش قضاوت آنها را ندارند.

امّا متونی که درباره‌ی آنها سخن می‌گوییم، مخاطب اصلی خودشان را عموم مردم می‌دانند. مسلّماً دیدگاه‌های غیرروشمند هیچ‌گاه در جامعه‌ی علمی اعتباری کسب نمی‌کنند و بالتبع در جامعه‌ی دیندار هم مورد توجّه قرار نمی‌گیرند. به همین جهت منوّرالفکرانِ فقهی، مستقیماً عموم مردمِ نامطّلع از «مؤلّفه‌های دانش فقه» را خطاب قرار می‌دهد. به همین دلیل گرچه نویسنده‌ی این متون از ادبیات فقهی بهره می‌برد، امّا آن‌قدر ساده و بدون پیچیدگی‌های یک متنِ واقعاً پژوهشی و علمی می‌نویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهاییِ نویسنده دست یابد.

این البته خصیصه‌ی مثبتی است که یک نفر بتواند به خوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ امّا وقتی این خصیصه را در کنار سه‌دیگر ویژگیِ این متون می‌بینیم، متوجّه می‌شویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفی‌سازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره می‌برَد تا بتواند ذهن و قلب جامعه‌ی دینی را متأثّر کند.

۰۲/۰۹/۱۱
ملااحمدی

فقاهت

منورالفکری