✍️ صدرالمتألّهین شیرازی (ملاصدرا) -رضواناللهعلیه- :
در وجود انسان، لطیفهای ملکوتی هست که از سنخ حقایق ربّانی است و سرّی از اسرار الهی میباشد. خلقتِ این لطیفهی ربّانی بگونهایست که قابلیّت شناخت حقیقتِ موجودات را دارد؛ البته مشروط بر آنکه هیچ حجابی از حجابهای ممکن، میان انسان و آن حقایق حائل نباشد؛ که بزرگترینِ حجابها، اینست که انسان بهواسطهی صورتهای موهومِ ذهنیاش از مشغولشدن به حقتعالی منصرف شود...
چنانکه صاحبِ شریعت حضرت مصطفی (صلّیاللهعلیهوآله) چنین فرموده: «اگر شیاطین پیوسته دوروبَر قلوبِ بنیآدم در طواف نبودند، قطعاً انسانها میتوانستند بر ملکوت آسمان نظر کنند.» و اشارهی حضرتش که در پاسخ به سؤال «یا رسولالله، بر روی زمین، خدا را کجا بیابیم؟» فرمودند «در قلوبِ بندگانِ اهلایمانش» نیز، به همین مطلب است. و همچنین است حدیث قدسیِ منقول از حق-جلّوعلا- «نه آسمان و نه زمین، هیچکدام گنجایش مرا ندارند؛ اما قلبِ بندگانِ من که اهل وَرَع هستند، گنجایش مرا و یارای به آغوش کشیدنِ مرا دارند.»
بنابراین اگر قلب انسان از بندِ موانع درونی و بیرونی رها شود، حقیقتِ جهانِ مُلک و ملکوت و تمام هستی آنچنانکه حقیقتاً هست، در او تجلّی خواهد کرد و در این هنگام، تمام مراتب هستی را بهگونهی بالفعل مییابد. پس در نهایت انسان بدانجا میرسد که ذاتِ خودش را بهشتی مییابد که وسعتِ آن، به قدر آسمانها و زمین است!...
البته مملکتِ وجودِ عارفان الهی از این هم وسیعتر و بزرگتر است!... چرا که آن قبلی صرفاً از جهان ناسوت بود و این یکی از جهان ملکوت. و اکنون عارفِ کامل در کسی فانی شده است که جهان در پیشگاه او به قدر ارزنی هم نیست....
📖 شواهد الرّبوبیّة ؛ اشراق ثامن از شاهد ثالث از مَشهد اول.