برگ دوم : فراغ
سیاه ترین صفحات تاریخ .... برگ دوم
روز به نیمه نرسیده که ناگاه صدای ناله و فغان از خانه ای آشنا بگوش میرسد...
در عرض چند دقیقه شهر به هم میریزد...
دوشنبه است، 28 روز از ماه صفر سال 11 هجری میگذرد ...
دیگر پیر و جوان ، زن و مرد ، کودک و بزرگسال و ... فرقی نمیکند. کأنّه گرد مصیبت بر این شهر ریخته شده... فقط مانده اجسام صدا به ناله بلند کنند... همه درحال ناله و فغان و ضجّه هستند!...
مدینةالنبی دیگر شهر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیست... چون او دیگر در این شهر نیست... فقط جسم ش مانده و روح اش از این قفس آزاد شده و به حقیقت خویش بازگشته...
مدینةالنبی و مسجدی که رسول خدا یازده سال پیش در این شهر بنا کرد ، آنچنان جمعیتی به خود دید که تاریخ دیگر نمونه اش را به یاد نمی آورد!... (1)
مردم بر سرو سینه زنان به سمت مسجدالنبی میآیند و عزاداری میکنند و .... و....
و پس از ساعتی ، بی خیال به خانه هایشان باز میگردند!... انگار نه انگار که همین سه ماه پیش (بلکه کمتر) بود که در غدیرخم آیه نازل شد و رسالت را بدون وصایت ناتمام دانست... (فإن لم تفعل فما بلّغت رسالتک)
عزاداری تمام شد و مردم ِ بظاهر با ایمان ، درحالیکه دین هایشان را رها کرده بودند ، هریک به خانه بازگشتند... در حالیکه مرتدّ شده بودند...!! (2)
اصلاً انگار منتظر چنین روزی بودند تا وصیّ رسول الله را بفراموشی بسپارند.... یااینکه خود را به خواب بزنند... وخوب کارشان را انجام دادند!
با امام زمان شان بیعت نکردند ، بجایش در مقابل غصب حکومت سکوت کردند و... سکوت ها آنچنان ادامه داشت که شد آنچه شد که از بیانش حیا میکنم!...
پس این بار مردم ِ جامعه ی اسلامی (!) برگی دیگر از صفحات تاریخ بشریت را به سیاهی کشاندند ... واین سیاهی ادامه پیدا کرد تا ......
________________
(1) گفته شده تاریخ ِ مدینةالنبی، سه روز را در خود ثبت کرد بعنوان پرهیاهو ترین روزهایش : روز رحلت نبیّ أعظم(صلی الله علیه وآله) ؛ روز بازگشت قافله ی اسرا از کربلا ؛ و روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
(2) إرتدّ الناس بعدَالنبیّ إلا ثلاثة أو خمسة أو سبعة....!!