آیت الله مجتبی تهرانی رضوان الله علیه در شش سال پایانی عمر شریف خود ، جلسات درس اخلاق شان که در ماه مبارک رمضان برگزار میشد را ، به مناسبت ارتباط وثیقی که در این ماه بین «عبد» و «ربّ» ایجاد میشود ، به موضوع «دعا» که بهترین و کامل ترین تجلّی این ارتباط است اختصاص میدادند. ایشان این موضوع را مبتنی بر آیات و روایات و با استمداد از مبانی عمیق اعتقادی و عرفانی شیعه ، با بیانی ساده و شیوا در ابعاد گوناگون بررسی و تحلیل میکردند. اما به حق میتوان ادعا کرد اوج این جلسات ، جلسات شب های قدر بود که در مسجد جامع بازار تهران برگزار میشد و ایشان براساس روایات ، قدم به قدم ، به مخاطبین شان تعلیم میکردند که در این شب چگونه باید دعا کرد و دقیقا چه خواست و... و سپس با نفس حقی که داشتند ، و روضه و مناجاتی که زمزمه میکردند ، قدم به قدم روح تشنگان وصل را با خود همراه میکردند....
آنچه در ذیل می آید ، چکیده ایست از آنچه ایشان در شب های قدر ِ یکی از سال های اخیر بیان فرمودند و یکی از دوستان به تنظیم آن پرداخته است. این نوشتار قبلا در نشریه ی پرسمان منتشر شده است ؛ اما به دلیل اهمیت آن ، اینجا نیز بازنشر میشود...
میدانم بسیار شنیدهای که قدر را باید قدر دانست، قدرِ آدمی را قدر می سازد، قدر است که قدرشناسمان میکند و در قدر، توان تغییر تقدیر است.
تمامی اینها، معرفت ناب شیعی است؛ اما نمیشود بزرگی چنین توصیفاتی از شبی کند و راه رسیدن به این عظمتها را نگوید؛ زیرا این مکتب، مکتب نور و حکمت است؛ مکتب آل الله است و من سالها دنبال این بودم که دریابم راه رسیدن به این معارف چیست و آن را تنها در کلام تربیت شدگان همین مکتب یافتم.
قلب رمضان
در بین ایام و لیالی ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، از نظر اجابت دعا، مورد تأکید خاص قرار گرفتهاند؛ حتّی در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمود: «قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ»1؛ یعنی آن شبی که از نظر آثار در پذیرش درخواستهای عبد توسط ربّ، برجستهترینِ شبهاست، شب قدر است.
در شب قدر، چگونه دعا کنیم؟
شخصی به خدمت امام صادق علیهالسلام و میگوید: آقا! من دعا میکنم؛ ولی دعاهایم به اجابت نمیرسد؛ چه کار کنم؟ حضرت میفرماید: تو باید از جهت دعا وارد شوی و دعا کنی. تو راه دعا را گم کردهای. اگر از خدا تقاضا کنی، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشی، جوابت را به تو میدهد.
بعد حضرت به او دستورالعمل میدهد؛ ابتدا مسئله حمد و ثنای الهی را مطرح میفرماید که خودش بحث جداگانه دارد و بعد این جمله را دارد: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ یعنی پیش خدا که رفتی، به یکایک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. و هر مقدار که یادت میآید چه کردی را اقرار کن و بعد میفرماید: آن چیزهایی را که بر تو پوشیده است، اجمالاً اعتراف کن و بعد آن جا عذرخواهی کن و بگو حالا از ما چشمپوشی کن.
در مرحله بعد، باید در دلت تصمیم بگیری که دیگر گناه نکنی؛ عذرخواهی کن و پوزش بطلب و بعد هم در دلت - نه زبانت - واقعاً بنا بگذار که دیگر این کارها را نکنی. پوزش هم که میطلبی، با حالت پشیمانی و صدق نیت و با خوف و رجا باشد.
مرحله نهایی، این است که طلب مغفرت را با این دعا تکمیل کنی و بعد به سراغ سایر خواستههایت بروی و آن این که از خدا کمک بخواه که مطیع او شوی!
حضرت میفرماید: حالا که میخواهی با خدا حرف بزنی، بگو خدایا! من معذرت میخواهم از گناهانم؛ من از تو میخواهم که از من بگذری و توبهام را بپذیری و امّا تنها خواستهات این نباشد و از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهایی که این شبها میکنید، از خدا بخواهید که خدا کمکتان کند که سال آینده مطیع خدا باشید.
درباره طلب مغفرت، نباید تصور شود که امری سخت است؛ نه، بلکه فقط یک توجه کافی است!
آنوقت مطمئن باش که او هم میگذرد. من یقین دارم و اصلاً اعتقادم این است که آنهایی که امشب «یک توجه» به خدا کردهاند، همه آنها آمرزیده هستند و با همین یک توجه که «خدایا ما بد کردیم»، همه چیز تمام میشود و او هم کار را تمام میکند. پس اوّل، معذرتخواهی کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آینده دیگر من اینطور عمل نکنم و بگو خدایا! تو خودت دستم را بگیر. این روش دعا کردن را به ما یاد دادهاند.
بنابراین، در بهترین ایام و بهترین موقعیتها که دعا به اجابت میرسد، آن هم در حالی که خودش مرا دعوت کرده و گفته است بیا و من هم آمدهام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم میکنم به این که من بد کردهام، تصمیم میگیرم که دیگر بد نکنم. اینها همه مقدمه این است که بتوانم از خدا درخواست کنم.
اینجاست که خطاب میرسد حالا چه میخواهی و درخواستت چیست؟
چه بخواهیم ؟
ما چون مخلوقیم، همه تنگنظریم؛ یعنی چون محدودیم، خدا را هم مثل خودمان فرض میکنیم؛ امّا این تصور اشتباه است. در معارف ما آمده که آن چه را که به ذهنت میآید، از خدا بخواه؛ امّا به این بسنده نکن و بگو: خدایا! اینهایی که به ذهن من میرسد، همین است؛ امّا سال آینده ما نمیدانیم چه گرفتاریهایی ممکن است برای ما پیش بیاید و یک چیزهایی هست که ما به آنها محتاج میشویم و الآن به فکرمان هم نمیآید؛ پس اکتفا کردن به این گرفتاریهایی که در ذهنمان هست یا احتیاجات فعلیهای که الآن داریم، اشتباه است.
از دیگر سو محدود بودنمان نیز برایمان اضطرابی سخت حاصل میکند و شاید هر سال به این میاندیشیم که غیر از این حاجات فعلیمان چه بخواهیم. با دیدی کلان و کلی میتوانیم تمام خواسته هایمان را در دو خواسته مختصر، ترمیم گذشته و ترسیم آینده، خلاصه کنیم؛ اما حقیقت این دو امر چیست؟
ترمیم گذشته
همه ما در سال گذشته، گناهها و خطاهایی مرتکب شدهایم و حالا اگر انسان بخواهد بهترین ترمیم شامل حالش شود، تنها راهش، استغفار و پناه بردن به غفاریت خداوند است.
از طرف دیگر، مقام غفاریت خداوند موجب پدید آمدن ستاریت خاصّ خداوند - ستارالعیوب بودن - میشود؛ اما غفاریت خداوند، سه گونه ستاریت را به دنبال دارد که عبارتند از:
1. برطرف کردن تبعات گناه
اوّل آنکه وقتی خداوند ما را میآمرزد، نمیگذارد تبعات گناه، دامنگیر ما شود. تبعات گناه ما، همان جهنم و عقوبت الهی است. در این قسم از ستاریت خاصّ الهی، خداوند نمیگذارد که تبعات معصیت، دامنگیر فرد گناهکار شود و او پس از مرگ، عذاب شود.
2. پوشیدن معصیت از شاهدان
اگر کسی مرتکب گناه و خطا شود، تمام موجوداتی که در ارتباط با او بودهاند، چه فرشتگان رقیب و عتید و چه زمین و زمان و حتّی اعضا و جوارح وی، از گناه او مطلع میشوند. در قرآن آمده است: روز قیامت، دست و پا و زبان ایشان، برضد آنها به کارهایی که کردهاند، گواهی میدهند؛ زیرا از اعمال او مطلع هستند و قسم دوم از ستاریت ناشی از غفاریت آن است که خداوند به موجوداتی که از این معصیت آگاه هستند، میفرماید دیگر برضد او گواهی ندهید.
3. امحاء گناهان
اما ما امشب از خدا، چیز دیگری میخواهیم و آن اینکه نه تنها این گناهان به ما زیان نرسانند و این شاهدان برضد ما شهادت ندهند؛ بلکه از خدا میخواهیم که این معصیتها را محو کند. سخن امشب ما با خدا این است: خدایا! امشب مرا پاک کن و این پلیدیها را از وجود من دور ساز و مرا تطهیر کن! این، نوع سوم از ستاریت ناشی از غفاریت است که نوع کامل و اتمّ آن است.
معاویه بن عمار میگوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامی که بنده مؤمن خالصانه توبه کرد، اوّلین اثرش این است که مورد محبّت خدا قرار میگیرد و خداوند، ستاریت خود را در دنیا و آخرت، شامل حال او میکند. من عرض کردم چگونه؟ حضرت فرمود: خداوند ابتدا به رقیب و عتید خطاب میکند که عیوب او را فراموش کنید؛ سپس به اعضا و جوارح میگوید: شما هم فراموش کنید و پس از آن به زمین نیز میگوید: آن چه را که بر روی تو معصیت کرد فراموش کن!2 چنین بندهای، روز قیامت، وقتی خدا را ملاقات میکند، هیچ موجودی برضد او شهادت نمیدهد!
ترسیم آینده چیست؟
در باب «آداب ضیافت و میهمانی» روایات بسیاری داریم. بعضی روایات به نحو کلّی دعوت به میهماننوازی میکنند. پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرماید: کسی که ایمان به مبدأ و معاد دارد، باید خوب مهماننوازی و اکرام کند.3 در وصیتهایی که علی علیهالسلام در شب بیستویکم به فرزندش کرد، اموری را فرمود که یکی از آنها این بود:
میهماننواز باش4 و حتّی حضرت نسبت به قاتل خود نیز سفارش
کرد که از او به خوبی پذیرایی کنید.
خصوصیات زیادی در بحث میهماننوازی و
میهمانداری بیان شده است که نمونههایی را عرض میکنم. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
مبادا به میهمانی که در خانه تو وارد شده، بگویی آیا امروز چیزی خوردهای یا خیر؛
بلکه هر چیزی داری، پیش او بگذار و از او پذیرایی کن! حدّ اعلای جود و سخاوت این
است که میزبان آن چه را دارد، در کاسه اخلاص گذاشته، نزد میهمان بگذارد.5
نقل شده که اگر میهمان خواست برود، او را در رفتن، کمک نکن و کرم در این است که هر چه میهمان بیشتر مصرف کند، صاحبخانه بیشتر خوشحال شود. علی علیهالسلام میفرماید: هر چه میهمان بیشتر مصرف کند، خوشحالتر میشوم.6 پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: اگر میهمان، خودش خواست برود، او را احترام کن و تا در منزل، او را همراهی کن.7 اینها همه از آداب الهی است؛ چون تمام این دستورهایی که انبیا و اولیا میدادند - اعمّ از الزامی و غیر الزامی - همه دستورهای الهی بوده است.
اهل معرفت میگویند: ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی است. ماه رمضان، خانه میهمانی خداست. ماه رمضان، ظرف زمان و مکان میهمانی خدا از بندگانش است. این محل، محل پذیرایی میهمانهاست و این مقطع زمانی، مقطع پذیرایی خدا از انسانهاست. ماه رمضان، ماهی است که شما به میهمانی خدا دعوت شدهاید. شما در این ماه، مورد کرامت خاصّ الهی قرار میگیرید.
آیا امکان دارد که خدا به انبیا و اولیا بگوید که به مردم بگویید اینگونه میهمانداری کنید؛
امّا خودش به گونهای دیگر میهمانداری کند؟ مگر میشود خدا آداب ضیافت را به من
بفرماید و خودش عمل نکند؟ آیا قبیح نیست که در این ماه رمضان که خدا مرا به خانه
خودش میهمان کرده، از من سؤال کند چه چیزی همراه خودت آوردهای؟!
من میهمان شخصی کریم شدهام و چیزی هم به
همراه ندارم؛ نه حسناتی دارم و نه قلبی سلیم. آیا وقتی کسی در خانه کریم میهمان میشود،
توشهاش را نیز همراه خود میبرد؟ چه زشت است این عمل! امشب همه ما دستخالی آمدهایم و میخواهیم
دست پر برویم. اِطعام این میهمانی چیست؟ اطعام این میهمانی در خطبه پیغمبر اکرم
صلیاللهعلیهوآله آمده است؛ «برکت، رحمت و مغفرت». تمام خیرات عالم از این سه
چیز نشأت میگیرد. پس هر چه بخواهی، در این سه گنجانده شده است.
پینوشتها:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 55، ص 376.
2. همان، ج 6، ص 28.
3. همان، ج 59، ص 292.
4. همان، ج 43، ص 202.
5. همان، ج 72، ص 455.
6. غررالحکم، ص 377.
7. بحارالانوار، ج 72، ص 451
مطالب مرتبط: