برکات انتخاب آقای روحانی
1. «گفتمان اصولگرائی ، که ترجمان دیگری از گفتمان امام و انقلاب و رهبری است...» این گزاره – که پس زمینه ی فکریِ خیلی از اصولگرایان هست- را شاید بتوان بزرگ ترین اشتباه این روزهای این طیف دانست. البته صحیح است که هیچ کس چون کیهان بر این موضوع اصرار نداشته ، اما میتوان ادعا کرد که غالب اصولگرایان چنین تصوری دارند. تصوری نسبتاً انحصارگرایانه نسبت به گفتمان و اندیشه ی امام و انقلاب و رهبری! گرچه هیچگاه جرأت تصریح به آن را نداشته باشند.
و منتخب شدن حجت الاسلام روحانی نشان داد که این انحصار ، هیچ واقعیتی ندارد. اینکه شخصی خارج از چهارچوب اصولگرائی و بعنوان کاندید مستقل وارد رقابت ها شود و از حمایت اضطراری ِ (1) اصلاح طلبان هم برخوردار شود ، و اکثریت آراء را کسب کند ، نشان از آن دارد که در نگاه مردم مان ، گفتمان امام و انقلاب و رهبری هیچ انحصاری به اصولگرائی ندارد و دایره ای بس وسیع تر از این دارد. و بزرگ ترین اشتباه آنانکه بر این موضوع اصرار دارند، همینجاست که گفتمانی به این وسعت را محدود کنند و از این طریق ، خطری برای این اندیشه ایجاد شود.
بنابراین ، میتوان یکی از برکات این انتخاب را ، توسیع دایره ی گفتمان امام و انقلاب و رهبری ، و در حقیقت واقعی شدن این گفتمان دانست.
2. واقعیت اینست که طی سالهای اخیر ، بخشی از بدنه ی اجتماعی ایران –هرچند اقلیت- بر اثر مجموعه عواملی که مجال ذکر آنها نیست ، نوعی احساس غریبه گی با نظام اسلامی میکردند! و این ، در حقیقت بر اثر بیگانگی ای بود که با دولت اصولگرا احساس میکردند. اینکه در این میان مقصر چه کسی بود ، دولت ، رسانه های بیگانه ، سیمای ملی ، مجموع اینها یا ... را کاری نداریم. اما اگر اندکی ژرف بنگریم ، این واقعیت را خواهیم یافت.
و منتخب شدن ِ آقای روحانی باعث شد این احساس غریبه گی که واقعیت خارجی هم نداشت ، از میان برود و این بخش از جامعه ، بار دیگر خود را بخشی از این نظام اسلامی بیابد. و در ضمن، مشکلاتی که این حس غریبه گی میتوانست در دراز مدت ایجاد کند هم منتفی شود. به این بیان میتوان ادعا کرد در واقع نظام اسلامی ما در این برهه ، به گونه ای نیاز داشت به ریاست جمهوری شخصی مثل حجت الاسلام روحانی تا ذیل آن ، برخی شکاف های بوجود آمده را ترمیم کند.
3. آنچه در حال حاضر کشور ما به آن نیاز دارد ، از طرفی استقامت بر اصولی است که بعد از سی و چهار سال فراز و نشیب ، امروز ما را به این اوج رسانده است و از دیگر سو ، تجدید نظری در شیوه های مدیریتی کشور جهت اصلاح کاستی ها و تسریع پیشرفت هایی که تا به امروز وجود داشته. به تعبیر دیگر ، همان «اصولگرائی اصلاح طلبانه» ، به عنوان خصیصه ای که مقام معظم رهبری –مدّظلّه العالی- طی سالیان گذشته بارها بر آن تأکید داشته و آن را یکی از لوازم مدیریت کشور اسلامی مان دانسته اند. گرچه شاید قدری برای قضاوت زود باشد ، اما با قدری تأمل در گذشته و اکنون حجت الاسلام روحانی و نگاهی به شخصیت و اندیشه های ایشان ، میتوان گفت ایشان تا حدی این خصوصیت را دارا هستند. گذشته از دیگر شواهدی که بر این مطلب میتوان إرائه کرد ، براساس آنچه که در بالا اشاره شد ، منتخب شدن ایشان در این زمان ، خود به تنهایی میتواند دلیلی بر این مدعا باشد.
و این ، وجه دیگری از برکتی است که ریاست جمهوری ِ شخصیتی چون حجت الاسلام روحانی میتوانست برای کشورمان داشته باشد.
این سه نکته را صرفاً به عنوان نمونه عرض کردم با این هدف که به دوستان اصولگرا تذکری باشد ؛ که این انتخاب گرچه اولویت خواست شما نبوده است ، اما بدین معنا نیست که با منافع و مصالح دراز مدت و کوتاه مدت نظام اسلامی مان در تعارض است. بلکه اگر قدری عمیق تر بنگریم ، چه بسا فقط همین انتخاب میتوانسته مصالح نظام اسلامی مان را تأمین کند. عسی أن تُکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم ...
میگویم «حمایت اضطرای» از آن جهت که به تصریح برخی از خود اصلاح طلبان ، جناب آقای روحانی کاندیدای واقعی آنها نبود. بلکه اجماع بر شخصیت ایشان ، صرفا برای اعاده ی حیثیت از اصلاح طلبی بود.