«بل هم أضلّ» را یافتم!...
همین روال برای همیشه ادامه دارد!...
غذا میخورم که بتوانم درس بخوانم ...
میخوابم تا بتوانم زود بیدار شوم و به فعالیت علمی ام بپردازم ...
درس میخوانم تا .... تا .... تا درس خوانده باشم ....!
« بله انسان ذاتاً موجودیست کمال جو و یکی از ابعاد این حس فطری او ، طلب علم است. پس ، از علم سیر نمیشود و لذا دوست دارد دائماً درحال تحصیل علم باشد... پس هست! »
این ، تمام آن چیزیست که برای خودم مرور میکنم ...!
(و البته این ، در خوش بینانه ترین حالت است. یعنی بدون لحاظ زمانهایی که به بطالت میگذرانم و یا نعوذبالله ثانیه هایی که إحیاناً به گناهان دم دستی ِ بزرگی مثل غیبت و... میگذرند!... پس آنچه در پیش میآید ، با لحاظ بهترین فرض متصور است!...)
*****
گفته اند سگ ، 10 صفت خوب دارد : با وفاست ؛ هیچ گاه سیر نمیشود ؛ شب ها جای خواب ثابت ندارد ؛ تمام شب را نمیخوابد، بلکه بخشی از شب را از خواب بیدار میشود ... (بقیه را نمیدانم!)
گفتم ببینم چندصفت از اینها را دارم:
وفا....؟! بماند!
همیشه سیر غذا میخورم !...
جای نرم و گرم خواب را هم که نمیتوان رها کرد ...!
نیمه شب که هیچ ؛ برای نماز صبح از خواب بیدار شوم ، خدا را شکر میکنم!...
....
تازه اینها را که داشته باشم ، تازه صفات خوب یک حیوانِ نجس العین مثل سگ را دارا خواهم بود!!...
****
العلمُ نورٌ یـَقذِفـُه اللهُ فی قلبِ مَن یشاء
علم ، نوری است که خدایتعالی آن را در قلب کسی که اراده کند ، جای میدهد...
تمام آن فعالیت علمی ای که میکنم و درسی که میخوانم هم ، همه "سواد" است ؛ سیاهی است... سیاهی هایی بر روی سفیدی ...!
سیاهی در مقابل نور است...! همه ی آن سوادی که کسب میکنم، حجاب های ظلمانی هستند!...
پس آنهم بیهوده دارم خودم را گول میزنم...!
*****
خب تا اینجا که زندگی یک سگ بر زندگی من شرافت داشت!!...
«بل هم أضل سبیلاً » را یافتم!...
****
میماند نمازهایی که میخوانم و ... که این هم فقط رفع تکلیف است ، همینکه بخاطر نمازهایم عذاب بر سرم نازل نمیشود، باید خدا را شکر بکنم!...
و میماند برخی اعمال عبادی ای که گاهی توفیقش را «بدون استحقاق» میدهند مثل زیارت و عزاداری و لذت ذکر حسین علیه السلام و ... و مهم تر از همه ، آن محبتی که از 14 نور مقدس در جانــم عجین کرده اند ... «بدون استحقاق»...
حال با وجود این تفضّل هایی که «بدون استحقاق» عطا کرده اند ، اگر با همین سرمایه ، که تمام سرمایه ی مورد نیاز برای انسان شدنِ یک حیوان است ، اگر با اینها هم نتوانم «خلیفة الله» شوم ،...
توهین به آن حیوان است اگر زندگی خودم را «زندگی سگی» بنامم!!...
بله ، «بل هم أضلّ» را یافتم!...
خیلی این پستی که نوشتی عالی بود
واقعا برجک آدم رو میزنه