ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

یک انسان معمولی هم باشد، به عاقبت چنین حرکتی می اندیشد و بی حساب کتاب آغاز به حرکت نمیکند...

حال که ما درباره شخصیتی بزرگ صحبت میکنیم که عِلم تمـــام عالـَـم از ازل  تا أبد نزد او حاضر است...

 کسی که امام معصوم است که "معادن حکمةالله" و "معدن الرساله" میباشد...

که فرمود :

"بنا فتح الله و بنا یختم"

خداوند سبحان هرآنچه را که اراده میکند ، آغاز و انجامــ ش با ما اهل بیت است

کیست که بفهمد این جمله یعنی چه؟!...

ما درباره چنین شخصیت هایی سخن میگوییم...

این ها که میگوییم ، نـَمـــ ی از یـَمـــ وجود مبارک اباعبدالله علیه السلام هم نیست...

مگر فرض دارد قطب عالم امکان حرکتی بکند که انتهایش را نداند؟؟!!! حتی تصور آن محال است...

آنکه چنین می اندیشد، بویی از امامت نبرده!...

حسین علیه السلام که "به بهانه"ی بیعت نکردن با یزید خبیث از مدینه خارج شده و به مکه رفتند و" به بهانه"ی پاسخگویی به چندین هزار نامه ی مردم کوفه از مکه خارج شدند و بدان سمت حرکت کردند، نعوذ بالله یک فراری یا شورشی (!!) نبود؛  که بخواهد از بیعت فرار کند یا بر علیه حکومت وقت شورش کند...!

حرکت ایشان حرکتی هدفمند بود... از همان ابتدای حرکت که از مدینه خارج شدند، تا انتها... همه ی آنچه که بعدها  پیش آمد را هم مثل روز روشن میدیدند...

این فقط نگاهی کوتاه و اعتقادی به این مساله بود. اگر بخواهیم نگاهی جامع تر داشته و فرمایشات حضرت در طول حرکت را بنگریم و از منظر روایات این مساله را بررسی کنیم ، خودش یک کتاب است... همچون شهید جاوید... لیکن پر از روایت و آیه و مباحث فقه الحدیثی...!

۹۰/۰۹/۰۶
ملااحمدی