ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

إحــرام عـشـــق

۵ آذر ۹۰ ۱۷ ۰۷

مُـحـرِم میشوم ، جهت حـجّ  عـشـــق ، قـربـة إلی الله .... لبّـیـکَ یـا حـُســَــین...

محرّم آغاز میشود ، و من با إحرام عشق ، حجّ دیگری بجا می آورم ؛ به نیابت از آنکه ، حجّ آغاز نکرده را رها کرد!... باشد که مقبول صاحب عزا ، حضرت حق تعالی قرار گیرد...

فصل در بیان « احکام حجّ عشق» :

لباس إحرامــ ش لباس مشکی است ؛ بر شیعیانش «واجب است» که جهت تعظیم ذکر اباعبدالله علیه السلام در مدت انجام مناسک حجّ ، لباس مشکی را همیشه بر تن داشته باشند ... مگربالضّروره (تذکر: این یک وجوب معرفتی است. نه فقهی!)

مکان اصلی انجام مناسک ، قلوب شیعیان است. «إنّ لِقَتلِ الحُسَین علیه السلام حَرارة ٌ فی قلوب المؤمنین لاتَبرَدُ أبَداً » حتی اگر عذری دارد و نمیتواند آنگونه که باید ، به مجالس عزا و ذکر مصیبت برود ، بر او واجب است  که در تمام مدت انجام مناسک ، در قلبـــ ش عزادار باشد.... باشد که او را شیعه بدانند...

زمان این حجّ ، از روز اول محرم الحرام آغاز میشود و اوج اعمالش روز دهم این ماه ، یعنی «عاشورا» است. و خوب است که لااقل تا روز سیزدهم محرم الحرام ادامه پیدا کند که  اهلبیت و نوامیس پیامبرصلوات الله و سلامه علیهم را به اسارت گرفتند و با آن وضع فجیع و اسفناک به شهرهزار رنگ کوفه وارد ساختند و شد آنچه شد...

 

مناسک آن ، عبارتست از هرآنچه که « إقامۀ عزا » نامیده میشود. «هرقومی بر اساس آداب و رسوم خودش » ...

و به فرمایش آن عارف واصل ، آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدّس الله نفسه الزکیّه « بر هریک از دوستان آل محمد صلی الله علیه وآله میسِزد که در دهه ی اول محرم ، تغییر حال دهد؛ در دل و صورت و هیأت او  آثار اندوه و غصه و عزا بدلیل مصائب بزرگی که بر آن خاندان جلیل روی داده ، ظاهر گرددو ناگزیر است که پاره ای از لذات خویش را از قبیل خوردن و نوشیدن ، و حتی خواب و سخن واگذارد (رها کند) و - لااقل  بمنزله ی کسی باشد که پدر یا فرزند او دچار آن مصیبت ها شده. حُرمت ناموس خدای جلّ جلاله  و حرمت رسول گرامی او و حرمت امام را از حُرمت جان و خاندان خویش پست تر نشمرد و محبت نسبت به جان و فرزندان و اهل و عیال خود را از دوستی پروردگار و پیغمبر و امامشصلوات الله علیهم بیشتر نداند... 

وهرگاه کسی نتوانست که در تمام دهه چنین کند ، ناگزیر و لااقل در روز نُهم و دهم و شب یازدهم ، ترک لذّات را شیوه ی خود سازد . و در روز دهم تا عصر ، از خوردن و نوشیدن خودداری کند . و حتی از سخن گفتن و دیدار دوستان هم بپرهیزد. جز درمقام ضرورت  و آن روز را روز گریه و  زاری و عزا قرار دهد...»

پس بدان که اصل الاصول مناسک این حج ّ ، «اشک و غصه و گریه و عزا» میباشد ... به هرصورت که ممکن باشد...

تلبیه و ذکرِ این حجّ در حقیقت ، فقط یک کلمه است:   « حـُســَــیـن »

هر ذکر دیگری قرار است بگویی ، د ر همین یک ذکر نهفته است: «السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک » ... آری ؛ تمام یاران او  «فانی در حسین علیه السلام» شدند و حسین علیه السلام هم  «فانی فی الله » بود . واین حقیقت است که او را «ثارالله» میخوانیم و صاحب عزای حقیقی هم ذات أقدس إله است...

پس بر هرچه میخواهی بِگِریی ، بر حسین علیه السلام اشک بریز و و هرذکری میخواهی بگویی ، این ذکر مقدس تو را بس است.

من میگویم « ذکر خدا هم  اگر میخواهی بگویی ، این ذکر را فراموش مکن!!...» والله العالم...

 

۹۰/۰۹/۰۵
ملااحمدی