پارادوکس شیعه گری!
«... قَد خَذَلَـتـنا شیــعـتُـنـا» حقیقتـاً شیـعـیـانمـان دست از یاری ما برداشتند !!...
پس هرکس که میخواهد ، میتواند برگردد (که نتیجه ی کار ماهم مانند مسلم و هانی خواهد بود)...
*******
« خذلان » یعنی ترک کردن و یاری نرساندن...! به تعبیر امروزی یعنی آنچه که موجب خوار شدن میشود !!!...
داشتم فکر میکردم ، حدود 1200 سال از آغاز غیبت کبری میگذرد ؛... و بیش از بیست سال از عمر خودم ؛...
به قول سید شهیدان اهل قلم ، قافله ی کربلا وسعتی به اندازه ی تمام تاریخ دارد...
داشتم فکر میکردم در طول این مدت غیبت ، چندبار امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف این جمله را تکرار کرده اند؟!...
و در طول این بیست و اندی سال ، چندین مرتبه من باعث شده ام که امام زمان م این جمله را بر زبان بیاورد؟!!...
خاک بر دهانم چه میگویم؟!...
اما این سنت تاریخ است... تاریخ تکرار میشود...!
*****
«شیعه» یعنی پیرو ؛ یعنی «ره رو» ؛ اگر شیعه ام، دیگر یعنی چه که امام را رها کرده ام؟!... و اگر رها کرده ام، شیعه بودن دیگر چه معنا دارد؟!... حقیقت اینست: بی تعارف ، شیعه گری ام ، شیعه گریِ شناسنامه ای است ، پارادوکسیکال!... هزاری هم مناسک عبادی م را به رسم شیعیان بجا آورم... و هزاری هم نامه ی «آقــا بیــا » برای امام زمان م بفرستم...
فرقی نمیکند. من شیعه نیستم!...