ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

He ، هو ، او . . .

۱۹ خرداد ۸۹ ۱۵ ۴۸

حرفی ندارم جز این ضمیر دو حرفی :

ببین ! به او که می رسد همه ی زبان ها یکی می شوند . می بینی چه ساده می گویی . نه لب می خواهد ، نه زبان . با هر نفسی می گویی . بی آنکه خواسته باشی . که اصلا دست تو نیست . اوست که با هر نفسِ تو رها می شود ، دعا می شود که می خواهم هنوز باشم و باز نفس بکشم با تو .  و تو پیر می شوی بی آنکه بفهمی چقدر صدایش کرده ای . بی آنکه یک لحظه خودت باشی و حس کنی که هیچ نمی خواهی . . .

کاش می شد بگویم چیزی ندارم جز این ضمیر دو حرفی . که تا لحظه ی بریدن ، با یک چشم یقین ، چیزی نبینم جز این ضمیر دو حرفی .

اما نه ! هنوز خیلی کم دارم . هنوز نمی فهمم اینهمه پیچ و تاب چیست . گوش داده تا هیچ نشنوم جز او . چشم داده تا هیچ نبینم جز او . زبان داده تا هیچ نگویم جز او . و قلب داده تا هیچ نخواهم جز او . وای ! چه درد غریبیست اینکه بدانی و نتوانی . ببینی و نخواهی . . .

اینجاست که حس می کنم کسی هست جز او  برای توسل . . .

saharvaladbeygi.blogfa.com

۸۹/۰۳/۱۹
ملااحمدی