🔹 اینجا همهچیز در عین عادیبودن، شگرف
است!...
مردمانی از
سراسر عالَم در یک نقطه جمع شدهاند که تنها اشتراکشان، جاذبهٔ مغناطیس «حُبّ
الحسین(ع)» است و بههمین سبب، باشکوهترین فضایل انسانی را به نمایش گذاشتهاند:
🔸 میزبانانی که در طول سال، نیمی از
درآمد زندگیشان را پسانداز میکنند تا در عرض ده روز، با افتخار و مباهات آنرا
برای زائران و میهمانانی که محبّ حسیناند، خرج کنند. به خواهش و التماس از زوّار درخواست
میکنند تا شبی را نزد آنان افتخار میهمانی دهند و بعد تمام همتشان را خالصانه
بذل میکنند تا سفرهای رنگین و پربار پهن کنند. اما خدا نکند که شب رسیده باشد و
خانوادهای بدون میهمان ماندهباشد؛ اوج استیصال و اضطراب را در چهرهٔ مرد خانه میبینی؛
که انگار از غنیمتی بسگران بینصیب مانده است!...
🔹 مهربانانهترین و شکوهمندترین فضایل
اخلاقی را در مسیر حرکت بهسمت مرکز این جهان خاکی -کربلا- میتوانی ببینی. اینجا حقیقتاً همه با هم برادرند، به
یاری هم سبقت میگیرند، بارِ یکدیگر را به دوش میکشند، آسایش خود را فدای آسایش
دیگری میکنند، زبان یکدیگر را نمیدانند اما وقتی باهم چشمدرچشم میشوند، با
لبخندی سرشار از محبت از کنار هم رد میشوند. و بسیار زیباییهای دیگر که تا نباشی،
حسِ نابِ درک آنها را نخواهی چشید.
🔹 اینجا هیچ قانونی وضع نشده است. همهچیز
برمحور #محبت در گردش است. تمام آنچه اندیشمندان تاریخ در باب #آرمانشهر ترسیم
کرده اند، در این مسیر بهگونهای جلوهگر شده است. هیچ نزاع و کشمکشی بر سر منافع
شخصی رخ نمیدهد، اصلا «نفع» در اینجا معنای دیگری مییابد و همه دغدغهٔ آن حقیقت
را دارند. حقیقتی که هرچه «من»
کمتر باشد،
بیشتر و عمیقتر درک میشود.
🔻 آری؛ حالا در این میان ممکن است به
اقتضای طبیعتِ بشریِ افراد، گهگاه اشتباهات و خطاهایی هم در گوشهوکنار رخ دهد.
اما برای آنانکه چشمشان را به آنهمه زیبایی و شکوه بستهاند و فقط این اندک
نازیباییها را میبینند، فقط یک نصیحت میتواند رهگشا باشد:
همچون
مگسان روی پلیدی منشین!
زنبورِ عسل
باش انیسِ گل باش