بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندم ... سلام
حالا تو دیگر آماده ی آمدن هستی!...
این روزها که برترین روزهای بارش رحمت الهی در میان ایام سال است، من منتظر آمدن ِ تویی هستم که خیلی وقت است دلتنگی ات تبدیل شده است به داغی بر قلبم، که سینه ام را سخت میفشرد و آرام و بیصدا میسوزاند...
و امروز، گویا، تو یک «بشر کامل» هستی که کمکم باید بار و بُنه ات را جمع کنی و آمادهی سفر شوی! سفری که با اشک آغاز میشود؛ و این سختی ِ آغاز، خود نشان از سختی ِ مسیر دارد!
اما نترس عزیزدلم
خدای تو -به مهربانیاش و رحمتش- برای تو ، در جان تو ، قدرت تشخیص راه و چاه را عطا کرده است تا در این فرازونشیب ِ سخت ِ دنیا، مسیر ِ صحیح ِ زندگی ات را طی کنی. پس فراموش نکن که این مسیر، چه بخواهی و چه نخواهی، با سختی همراه است که «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَد» بنابراین خودت را برای سختی هایی که از آنها ناگزیری فراهم کن. مشقت هایی که چونان شلاق تو را در مسیر «کمال ِ انسانی»ات قرار میدهند...
و بدان! که اگر توانستی مسیر ِ سخت زندگی ات را خوب طی کنی، آنگاه است که به آرامش خواهی رسید و از همه ی سختی ها راحت خواهی شد. آرامش و آسودگی ای وصف ناشدنی که تصورش هم انسان را به وَجد می آورد! ناگفته پیداست که این آرامش را جز با اتصال روح به ملکوت نخواهی یافت. و اوج این اتصال هم، زمانی حاصل میشود که این سفر -که انشاءالله به زودی آغاز میشود- تمام شده باشد و تو، از زندان ِ جسم رها شده باشی.
بنابراین فرزندم
حال که در این سفر گریزی از سختی نیست، تو نیز سخت بکوش تا آنگونه مسیر را طی بکنی که در مقصد، صیرورت پیدا کرده باشی به یک «انسان کامل»...
فرزند ِ عزیز ِ پدر
نمیدانم این چه تقدیریست که پدرت باید در این روزهای حساس، این سطرها را با اشک برایت بنویسد تا فرشته های خدا پیغامش را به تو برسانند...
آه
برایت آرزو میکنم کمترین سختی ها و بیشترین آسودگی ها را در زندگی ات تجربه کنی
پاره ی جگرم!
خیلی دوستت دارم؛ خیلی...
منتظرت هستم؛ و میمانم...