ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن . . . . . مگر آنکه شمع رویش به رهم چراغ دارد

ره رو

اگر انس و جن جز برای عبادت خلق نشده اند و اگر علی علیه السلام که «صراط مستقیم» است، تنها "راه" رسیدن به این هدف متعالی است، پـس کـامـل شدن در این عصـر ، جـز بـا تـمـسک به ولیّ الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امکانپذیر نیست.
و حـال که از او چـونـان خـورشـیـد پـشت ابـر بـایـد بـهـره بـبـریم ، تـنـها "راه" جاودانه گی ، طی کردن مسـیـر «ولایت» است که نائبانش آنرا روشن کرده اند.

۲ مطلب با موضوع «عارفانه» ثبت شده است

(یادداشتی که به مناسبت رحلت غم‌بارِ حضرت آیت‌الله علامه حسن‌زاده آملی (رضوان‌الله‌علیه) برای سایت فکرت نوشته شد.)

 

«قسم به جان خودم، آن کس که فهم مطالب «تمهید القواعد» و «شرح قیصری بر فصوص الحکم» و «مصباح الانس» و «اشارات و تنبیهات» و «شفاء» و «اسفار» و «فتوحات مکّیه» روزی‌اش نشده، فهم تفسیرِ أنفُسیِ آیات قرآن و جوامع روایی روزی‌اش نمی‌شود.»

 

این عبارت از حضرت آیت‌الله علامه حسن‌زاده آملی (قدَّسَ الله نفسَهُ الزّکیّه) را چه‌بسا بتوان گویاترین سخن ایشان دانست که در آن از پروژه‌ی علمی و دغدغه‌ی سلوکیِ سالیان‌شان سخن گفته‌اند. همانطور که دوست قدیمی و هم‌گام سلوکی ایشان حضرت آیت‌الله جوادی آملی آن مرد بزرگ را «جامع عقل نظر و عقل عمل» معرفی نمود، می‌توان آن نقطه‌ی محوری که عمده‌ی آثار مهمّ ایشان در حولش شکل گرفته و نصایح سلوکی‌شان نیز معطوف به آن بیان شده را «تفسیرِ أنفسیِ آیاتِ کتاب تکوین و تدوین الهی» دانست. از این رو ایشان را -به لحاظ آثارشان- می‌توان مصداق تامّ «حکیمِ معرفت نفس» دانست. اهمّیت این عنوان زمانی نمایان می‌شود که احادیث کثیری که با مضمون «مَن عرَف نفسَه فقَد عرَفَ ربَّه» وارد شده‌اند و همچنین جایگاه ویژۀ «رؤیت آیات أنفُسیِ حقتعالی» که روش خاصّ اولیاء الهی در سلوک توحیدی است را مورد  توجّه قرار دهیم.

ملااحمدی
۰۵ آبان ۰۰ ، ۱۶:۵۸

 

✍️  صدرالمتألّهین شیرازی (ملاصدرا)  -رضوان‌الله‌علیه- :

در وجود انسان، لطیفه‌ای ملکوتی هست که از سنخ حقایق ربّانی است و سرّی از اسرار الهی می‌باشد. خلقتِ این لطیفه‌ی ربّانی بگونه‌ایست که قابلیّت شناخت حقیقتِ موجودات را دارد؛ البته مشروط بر آنکه هیچ حجابی از حجاب‌های ممکن، میان انسان و آن حقایق حائل نباشد؛ که بزرگ‌ترینِ حجاب‌ها، اینست که انسان به‌واسطه‌ی صورت‌های موهومِ ذهنی‌اش از مشغول‌شدن به حق‌تعالی منصرف شود...

چنانکه صاحبِ شریعت حضرت مصطفی (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چنین فرموده: «اگر شیاطین پیوسته دوروبَر قلوبِ بنی‌آدم در طواف نبودند، قطعاً انسان‌ها می‌توانستند بر ملکوت آسمان نظر کنند.» و اشاره‌ی حضرتش که در پاسخ به سؤال «یا رسول‌الله، بر روی زمین، خدا را کجا بیابیم؟» فرمودند «در قلوبِ بندگانِ اهل‌ایمانش» نیز، به همین مطلب است. و همچنین است حدیث قدسیِ منقول از حق-جلّ‌وعلا- «نه آسمان و نه زمین، هیچ‌کدام گنجایش مرا ندارند؛ اما قلبِ بندگانِ من که اهل وَرَع هستند، گنجایش مرا و یارای به آغوش کشیدنِ مرا دارند

بنابراین اگر قلب انسان از بندِ موانع درونی و بیرونی رها شود، حقیقتِ جهانِ مُلک و ملکوت و تمام هستی آنچنانکه حقیقتاً هست، در او تجلّی خواهد کرد و در این هنگام، تمام مراتب هستی را به‌گونه‌ی بالفعل می‌یابد. پس در نهایت انسان بدانجا میرسد که ذاتِ خودش را بهشتی می‌یابد که وسعتِ آن، به قدر آسمان‌ها و زمین است!...

البته مملکتِ وجودِ عارفان الهی از این هم وسیع‌تر و بزرگ‌تر است!... چرا که آن قبلی صرفاً از جهان ناسوت بود و این یکی از جهان ملکوت. و اکنون عارفِ کامل در کسی فانی شده است که جهان در پیشگاه او به قدر ارزنی هم نیست....

 

📖 شواهد الرّبوبیّة ؛ اشراق ثامن از شاهد ثالث از مَشهد اول.

 

ملااحمدی
۰۴ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۲۸