مرجعیت و سیاست (1)
" تقابل روحانیت با روحانیت " امری است که دشمن طی پروژه ای دراز مدت، سالهاست پیگیری میکند تا بلکه مهم ترین مؤلّفه ی صحت، بقاء و استمرار حرکت اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کشور و جامعه ی اسلامی ایران متزلزل شده و در سیر گذشت زمان نابود گردد. وآنچه که در این پروژه بسیار مؤثر بوده و بر آن سعی میشود، داخل کردن علماء و مراجع بزرگ به بازیهای سیاسی بوده – که بسیار اختلاف انگیز و تحت تأثیر اختلاف سلیقه ها است - تا آنکه شأن آن بزرگان را تا حدّ یک شخصیت و لیدر حزبی پایین آورده و با حیله های ژورنالیستی از تأثیر آنها (مراجع و علماء بزرگوار) در افکار عمومی مسلمان و جامعه ی اسلامی بکاهند.
و این میتواند اولین قدم ها باشد برای تهی کردن فعالیت های سیاسی درون کشور از محتوای اسلامی و در پی آن، آغاز حرکتی مؤثر برای سکولاریزه کردن فضای سیاسی کشور و بالتبع جدا کردن دین از تمام عرصه های استراتژیک و تمدن سازهمچون اقتصاد و فرهنگ و سیاست و...
آنچه گذشت، میتواند نگاهی باشد به اهمیت نقش "روحانیت و مرجعیت" در کشور اسلامی ایران – بخصوص پس از انقلاب 57 – و بلکه آینده ی دین در جهان، و خطر بسیار بزرگ کمرنگ شدن ایفاء نقش این قشر در مناسبات فکری کشور و همچنین خطر عظیم پایین آمدن شأن این قشر تمدن ساز (روحانیت و مرجعیت) در افکار عمومی جامعه ی اسلامی...
بنابراین میتوان اذعان کرد یکی از مهم ترین آفات رابطه ی " حوزه و مرجعیت" با مسائل جاری درون کشور اینست که بحث ها و اختلاف نظرهای علمی میان علماء صاحب فن حوزه، به رسانه های غیرتخصصی همچون سایت های خبری، روزنامه ها و مجلات زرد سرایت کرده و از آن طریق به کوچه و خیابان و میان عامه ی مردم – که با سیر و روش مباحث علمی حوزه آشنایی کافی ندارند – کشیده شود.
اما متأسفانه مشاهده میکنیم در چندماهه ی اخیر و به بهانه ی حوادث پس از انتخابات کأنه عمداً از طرف برخی جریان های رسانه ای سازماندهی شده، سعی میشود که بگونه ای به این امر خطیر دامن زده شود... پرونده این داستان آنچنان پرطول و دراز است که بررسی آن در این نوشتار نمیگنجد...
ادامه دارد...